روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

من و تو

این روزها همه چیز منی همه چیزی که میتونم و میخوام داشته باشم .خنده ات دویوونم میکنه ..بزرگ شدی من و اوردی تو دنیایی از نگرانی برای خودت .اگر بهت اخم کنم اگر سرت داد بزنم .میای جلو صورتت رو میچسبونی به صورتم لبتو میچسبونی به لبم ..بوسم میکنی ..یا ..وسط گریه میگی چی شده مامانی ؟؟ بعد بوسم میکنی بعد منتظر میشی تا من باز بخندم به روت تا دوباره اشکهای ولوی روی صورتت را پاک کنی و بخندی به همین راحتی.حالا خیلی راحت نشون میدی تو هم منو دوست داری و به من وابسته شدی خیلی زیاد...انقدر نگرانتم این روزها ...میسپرمت به خدا

 

نظرات 1 + ارسال نظر
نسیم دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:14 ق.ظ http://nasim30.blogfa.com

الهی
چه خوشبختیه نااااااابی
خدا حفظش کنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد