روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

چهارشنبه آخر سال

اصلا ما هیچی ما که جز بشر حساب نمی شیم!! آخه ۲ تا قر دادن و بشکن زدن چه جوری می تونه امنیت ملی رو تهدید کنه که این همه گارد ویژه می ریرزین تو خیابون!!!! یعنی اینقدر امنیت ملی به گ....ز بنده

نظرات 4 + ارسال نظر
ابوالفضل چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:41 ق.ظ http://www.mardankhatar.blogsky.com

دیگر ﻧﻤﯽ گویـــم ﮔﺸﺘـــﻢ
ﻧﺒــــﻮﺩ , ﻧﮕﺮﺩ , نیست!

ﺑﮕﺬﺍﺭ ﺻﺎﺩﻗﺎﻧﻪ بگویــــم
ﮔﺸﺘـــــﻢ! ﺍﺗﻔﺎﻗﺎ ﺑﻮﺩ !
ﻓﻘﻂ ﻣﺎﻝ من ﻧﺒﻮﺩ!!

شمــا بگــردید!!!
شایـــد مـــال شمــا باشــد...

مریم مامان ماهان چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:58 ب.ظ http://mahanema.blogsky.com

سال نو پیشاپیش مبارک باشه

نسیم پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ http://nasim30.blogfa.com

آره بابا امنیت ملی و حتی خود اسلام که همش در خطره
مثل آبیه که داره از لای انگشتای اونهایی که می خوان به زور حفظش کنن می چکه
غافل از اینکه یه پرنده تو قفس هم که باشه آرزوی پرواز رو فراموش نمی کنه

مهراوه پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:25 ب.ظ

اینجا که از این خبرا نبود. تو پردیسان همه بی حضور نیروهای پلیس زدند و رقصیدند و حالشو بردند. حضور بانوان امسال پر رنگ تر بود و خوش تر درخشیدند. حیف حال من مثل پارسل نبود و روی تپه ای دورا دور فقط نظاره کردم. اگر امسال حال پارسال رو داشتم با آزادی که داده شده بود چه ها که نمیکردم!!!! احتمالا ساعت سه شب مست و لایعقل ،پشت کفش خوابونده، روسری ام رو رو زمین میکشیدم و تلو تلو خوران میامدم تو خونه تلپ میشدم. حیف شد که دچار مرض سکوت مزمن شده ام!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد