روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

علائم

یه خانم جوونی هست که هفته ای یک بار می یاد منزل ما و توی کارهای خونه به من کمک می کنه یک خانم جوون که به خاطر شوهر معتادش مجبوره توی خونه ها کارکنه.. این خانم یک دختر خیلی مودب و مهربون داره که هر وقت می خواد بیاد منزل ما با خودش می یاره. توی هفته گذشته ۳ روز  پشت هم خونه ما بعد از ظهر ها می یومدن خونه ما و گل پسر برای بازی با دختر اون سر از پا نمی شناسه .. جوری که با تمام خستگی ها بازی با اوون رو به خوابیدن ترجیح می ده...جند روز پیش که در حال بازی بودن یک دفعه گل پسر سر خورد و با سر افتاد زمین جوری که عینکش شکست و سرش هم باد کرد.. اوون روز خیلی دلم برای هم دختر اوون خانم و هم گل پسر سوخت چون اوون بچه بیشتر از من ناراحت شده بود و خودش رو مقصر می دونست. ولی از اوون روز حال گل پسر خیلی دگرکون شده.. جوری که همش در حال بهانه گیری و گریه و زاریه... دیشب دیگه خیلی نگران شدم و با دکترش صحبت کردم.. اوون گفت که که بچه ای سرش آسیب دیده باشه علائمش سرگیجه. تهوع. پلک زدن نامتعارف. لرزش دست و پا. خیره شدن به یک نقطه هست... اینا رو نوشتم که همه مامانا حواسشون به این علائم توی شرایط بحرانی باشه... 

گل پسر که هیچ کدوم رو نداشت و به نظر فقط خسته بود که امروز هم پیش عزیزش موند تا خستگی در کنه...  

--------------------------------------------------- 

پی نوشت:  

دیروز یک خبری می خوندم در مورد اجرای ایران رود از ساری تا دریای عمان. یک دفعه یادم اومد که خلاصه انرژی هسته ای دلیلی شد که روسها که از زمان تراز ها دنبال دستیابی به اب های آزاد بودن با این روش به آرزوشون می رسن... خلاصه کمک به همسایه هم که ثواب داره و ما ها هم که همش دنبال ثواب کردن.... !!!!!!!!! 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد