«ترجمهی آزادی از
“I want a Wife”
اثر جودی برادی
من جزو آن دسته از آدمهایی هستم که به آنها «عیال» میگویند.
البته «مادر» هم هستم.
چند وقت پیش در یک مهمانی آقایی از دوستان رادیدم ، که تازگی از همسرش طلاق گرفته است . میگفت باز میخواهد تجدید فراش کند.
با خود اندیشیدم «چه فکر خوبی، راستی کیست که زن نخواهد؟»
راستش را بخواهید «من هم زن میخواهم.» چرا؟
جوابش ساده است:
میخواهم دوباره درس خواندن را شروع کنم و منبع درآمدی برای خودم و (در صورت لزوم) خانوادهام ایجاد کنم.
زنی میخواهم که زحمتکش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد.
و در حالی که من در آرامش درس میخوانم، از فرزندانمان مراقبت کند.
به درس و مشق و بهداشت آنها برسد. آنها را همیشه تمیز و سالم نگه دارد.
به زندگی شخصی و اجتماعی آنها برسد.
آنها را به اماکن اجتماعی (پارک، موزه، باغ وحش) ببرد.
اگر بیمار شدند، از آنها مراقبت کند.
نگذارد بیماری آنها مانع تمرکز من شود.
شاغل باشد و درآمد قابل توجهی را به خانه بیاورد.
درآمدش را صرف من و فرزندانمان کند.
برای فرزندانمان از کارش بزند.
البته شاید این کار از درآمدش بکاهد.
اما مشکلی نیست من تاب میاورم.
زنی میخواهم که نیازهای فردی مرا ارج نهد.
خانه را مرتب و پاکیزه نگه دارد. به بینظمیهایم سامان دهد.
لباسهایم را بشوید. اتو کند. تا کند. برایم لباس نو بخرد.
وسایل شخصیم را مرتب کند تا راحت پیدایشان کنم.
آشپز چیرهای باشد. خرید کند و غذاهای لذیذ بپزد.
وقتی به مسافرت میروم همراهم باشد.
محیط را برای تفریح و استراحتم آماده کند.
از کار و زندگیش شکایت نکند.
شنوندهی خوبی باشد. به حرفهایم گوش دهد.
در مشکلات درسی به من کمک کند. تکالیف درسیم را انجام دهد.
وقتی درسم تمام شد و شغل مناسب پیدا کردم، شغلش را رها کند.
در خانه بماند و از بچهها مراقبت کند.
زنی میخواهم که به زندگی اجتماعی من برسد.
وقتی به مهمانی دعوت میشویم بچهها را نیاورد.
هروقت مهمان دعوت میکنم با روی گشادهپذیرای آنها باشد.
با سکوت محبّتآمیزش بحثها و گفتگوهای ما را تایید کند.
بچهها را زودتر بخواباند که مزاحم من و مهمانانم نشوند.
از مهمانانم پذیرایی کند. ظرفهای خالی را از مقابل ما بردارد.
به من وفادار بماند. بداند که زندگی پرمشغلهی من جایی برای حسادت ندارد.
درک کند که ممکن است بیش از یک همخوابه اختیار کنم. چون همیشه به اجتماع نیاز دارم.
آزادم بگذارد که اگر دیگری را مناسبتر از او دیدم، او را جایگزین کنم.
بعد از طلاق مسوولیت بچهها را بپذیرد.
چون میخواهم زندگی جدیدی را شروع کنم وقتی برای بچه داری ندارم.
خودتان قضاوت کنید. شما جای من بودید زن نمیخواستید؟
-----------------------------------------------------------------
این مطلب رو جایی خوندم حیف بود که تو وبلاگم آرشیو نشه..حلا می بینم من هم مدتهاس که دلم می خواد زن داشته باشم
میدونی که فمنیست دو اتشه ام. اما با اکثر این موارد موافق نیستم و اگر منصف باشیم خلاف این موضوع هم صادق است...
در ضمن زنان باید اینقدر بزرگوار نباشند که با رضایت به طلاق،آزادی لذت بخش را به شوهرانشان هدیه دهند بهتر است اگر یارو خیلی اصرار به این کار داشت با پرداخت مهریه با خاک یکسان شود سپس از زندگی ان زن خارج شود!
وقتی جایی تو دل طرف مقابلت نداشته باشی و بخوای همینطور بهش آویزون باشی فقط واسه خود آدم زجر آوره... در نظر بگیر که این متن آهنگ یه خواننده آمریکاییه .. اونها با اوون همه حمایتی که قانون ازشون می کنه همچین حسی دارن... ما که تو هیچ موردی اززن ها حمایت نمی کنن مطمئنا اوضاع دشوار تره