روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

یک وقتی یک جایی از زندگی...

·      اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده

·      رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبره و از میانشون میگذره ازبعضی آدمها بگذری و برای همیشه قائله رنج آور را تمام کنی.

·      بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن

·      مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم اینه که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود داره.       

·      شاید کسی که روزی با تو خندیده رو از یاد ببری، اما هرگز اونی رو که با تو اشک ریخته، فراموش نکنی.

·      از درد های کوچیکه که آدم می ناله؛ ولی وقتی ضربه سهمگین باشه، لال می شه

·      اگر بتونی دیگری را همونطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو کاملا واقعیه.

·      همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.

·      کسی که دوستت داره، همش نگرانته. به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش.

·      همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود" هست.
یک کم کنجکاوی پشت "همین طوری پرسیدم" هست.
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا" هست. 

----------------------------------------- 

مدتها پیش از وبلاگی برداشتم که الان اصلا اسمش  یادم نمی اد..امید است که حلال کند

نظرات 3 + ارسال نظر
مهراوه یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:48 ب.ظ

عزیزم حلال حلاله. چون اون وبلاگ چی هم از جای دیگه بر داشته بود!

مهراوه یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:49 ب.ظ

خواهرک مهندس من غائله درسته نه قائله. خصوصی نداشت که خصوصی اش کنم لذا خودت تاییدش نکن

مهراوه یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:53 ب.ظ

راستی،غایله درست تره چون همزه داره منسوخ میشه

خلاصه چی شد.. غائله، قائله، قایله....آخه ما نفهمیدیم حکمت این همه ق و ز و ص چی هست...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد