روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

خالی...

من ...

خالی از عاطفه و خشم

خالی از خویشی و غربت

گیج و مبهوت ، میون بود و نبودن

عشق،         آخرین همسفر من

مثل تو منو رها کرد، حالا دستام مونده و تنهایی من

ای دریغ از من ، که بی خود مثل تو، گم شدم تو ظلمت تن

ای دریغ از تو که مثل عکس عشق، هنوزم داد می زنی تو ایینه من

آه... گریه مون هیچ، خنده مون هیچ

باخته و برندمون هیچ

تنها آغوش تو مونده ، غیر اوون هیچ

ای مثل من ، تک و تنها ، دست مو بگیر که عمرمون رفت

همه چیز تویی ، زمین و آسمان هیچ

بی تو می میرم، همه بود و نبود

...نور تو بودی ، کی منو از تو جدا کرد

نظرات 1 + ارسال نظر
مهراوه چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:54 ب.ظ

بی من میمیری؟!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد