روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

شکرانه باران

خدایا شکرت بابت دادن فرصت دوباره دیدن پاییز... تابستان بلند و گرم و طاقت فرسا تموم شد و من خدا رو شاکرم که امسال باز چشمی دارم برای دیدن آسمان ابری.. گوشی برای شنیدن صدای چک چک ناودان.. حسی برای درک نعمتی که با سخاوت بر سرمان می بارد.. 3 ماه تابستان گذشت با گرما و کم آبی... دیدن درختان تشنه که برگ ریز رو از وسط مرداد شروع کرده بودند قلبم رو فشرده می کرد... امسال تازه فهمیدم دیدن چشمه های خشک چقدر طالقت فرسا است...  من آدم روزهای آفتابی نیستم من وجودم با باران گره خورده من لمس رطوبت بر صورتم رو عاشقانه دوست دارم خدایا شکرت... شکرت بخاطر این روزها ، بخاطر باران