حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

حرف هایم در کلام قلم

((هر چی که به من ربط داره))

یاد گذشته بخیر

چقدر به ادم مزه مید ه نوشته های چند سال پیشش رو بخونه ......

تلخ شیرین همشون گذشتن و حالا فقط ی خاطره برای من شدن



دلم براتون تنگ شده ی عالمه

خواهم نوشت  خیلی زود.....

فرشته ها یکی بعد از دیگری می ایند!!!

خودم در تعجبم چی شد چطوری شد!!!!!

الان نزدیک 4 ماه باردارم !!!

بازم خدا رو شکر

صحبتی در حد یک مکالمه نتی

خیلی وقته  دل سیر ننوشتم خب ی دلیلش این زیاد با این لپ تاب بلد نیستم کار کنم ی دلیل دیگش کم حوصلگیم و دلیل دیگرش این زبون این سیستم که من  بد جور باهاش مشکل دارم .

دعای عرفه امسال من  با خواب توام شد در واقع اومدم الینا رو بخوابونم خودم خوایم رفت ..

از دنیا خیلی عقب افتادم . اینو پسر خواهرم بهم میگه اخه وا فایف و فیس بوک و از این چیزا ندارم!!!!!!

شکر از خدا و نعمت هاش ...

اگه  خدا بخواد فردا پس فردا مشغول بنایی میشیم(ی زمین ما و مامان و یکی از دوستامون باهام خر یدیم قراره باهام بسازیمش)

دیگه  اینکه متوجه شدم خوبی کردن به جاری یعنی با ذست خودت سیلی به خودت بزنی هست هیچ وقت فکر نمیکردم این حرفو بزنم ولی بعد از 15 سال براشون دل سوزوندن فهمیدم جاری همون جاری تا وقتی ژیان همون ژیان...

از بچه دار شدن فاطمه به حدی خوشحالم که خودم دارم تعجب میکنم ؟

امسال سه تا از دوستای خوبم صاحب  فرزند شدن البت این امار بجز فامیل بود...

روزی هزار بار برای داشتن چنین دختر های از خدا سپاس گزاری میکنم....

دلم برای دوستای نتی تنگ شده ...ولی ؟؟؟/