روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

نسیمی چو بوی خوش آشنایی

بعضی آدم ها هستن که شاید هیچوقت ندیده باشی شون و شاید کلی هم بی معرفت باشی و به وبلاگشون سر هم نزنی یا بزنی و چیزی براشون ننویسی ولی اونها مثل آفتاب پشت ابر دنبالت می کنن و می خوننت... امروز بعد از مدتها صفحه امارگیر رو وا کردم و دیدم نسیم اندر احوالات همچنان مهمان نوشته های منه... عاقا مخلصیم.. باور کن نمی دونم چه مشکلیه که هر بار خواستم چیزی برات بنویسم ثبت نشد و یا سند نشد... ولی همچنان می خونمت... امیدوارم اینو هم تو بخونی و بفهمی دوست دارم و برای درگذشت پسر خاله ات کلی باهات غصه خوردم و برای بهبود حال مامانت دعا کردم... راستی قبولیت تو دانشگاه هم مبارک....

نظرات 4 + ارسال نظر
باشماق یکشنبه 11 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 12:15 ب.ظ

من هم مرتبا به وبلاگت سر می زنم و نظر هم که می گذارم

شما خیلی لطف دارین به من... من هم به وبلاگتون سر می زنم... شما جزء معدود کسایی هستین که وقتی پستی می زارم برام خیلی مهمه که نظرتون رو در مورد اوون مسئله بدونم... نگاه شما به مسائل مثل نگاه پدرم می میونه و خوشحالم که هستین...

اندر احوالات دوشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:17 ب.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

الهی فداااااااااااات شم مهربونم
این یکی رو دیر دیدم ببخشید

تو این قضیه مثل همیم... ولی جدا هر وقت نظر گذاشتم برات ثبت نشد

اندر احوالات دوشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:17 ب.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

تو هم منو ببخش اگه بعضی وقتا نظر نمی گذارم

همین که می ای سر می زنی خوبه...

اندر احوالات دوشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 01:20 ب.ظ http://andarahvalat30.blogsky.com

راستی چقدر از اسم این پست و اسمی که برام تو پیوندهات گذاشتی خوشم اومد مرسی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد