روزانه های یک مادر

روزهای مادری

روزانه های یک مادر

روزهای مادری

برای خودم

زمانی که دبیرستانی بودم هر وقت سرکلاس تاریخ به دوران قاجار مشروطیت می رسیدم به خودم می گفتم چرا مردم ما اینقدر منفعل بودن و چرا از یه سوراخ هزار بار نیش می خوردند. چطور وقتی شیخ فضل الله نسخه مشرو طیت رو پیچید باز مردم به همون سمت رفتن بدون اینکه بخوان از خودشون مقاومت نشون بدن... اون موقع کم سن بودم و آرمان گرا.. دنبال بهبود ناگهانی بودم و انقلاب.. و این فکر رو می کردم که اگه مردم دست به دست هم بدن هیچ کاری نشد نداره.. این رو که می نویسم نیایید حالا بهم درس تارخ بدین .. تنها می نویسم که یادم باشه که مردمی هستیم که هیچوقت انتخابی بین خوب و بد نداشتیم  بلکه ما توی طول تاریخ انتخاب بین بد و بدتر داشتیم... هر جایی که کور سویی بود از امید، بهش چنگ انداختیم هر چند که بعد از مدتی همین امید اندک هم از بین رفت.من سال 76 رای اولی بودم و حالا که فکر می کنم ما همون نسلی بودیم که اوون اتفاق بزرگ رو رقم زد. و یادمه چقدر سرمست غرور بودم که انچه شد که ما می خواستیم...ولی سال 84 لبریز از حس سرخوردگی عطای انتخابات رو به لقائش بخشدیم و شد آنچه که نباید می شد... البته گاهی فکر می کنم هر چند وقت ما مردم به مرگ گرفته می شیم که به تب قناعت کنیم .. و توی این دوره جلیلی مرگی بود که ما باز به تب قانع شدیم... چاره ای نبود .. معتقدم اون هایی که می گن مردم نباید شرکت می کردن نفسشون از جای گرم بیرون می یاد.. اونها جای من نیستن ... اونها نمی دونن که 8 سال عمر یه آدمه.. حتی اگه این 8 سال تنها سوپاپی باشه برای رفع فشار.. ما به همین هوای تازه محتاجیم...به همین روزنه کوچک .. به همین حس بهتر شدن اوضاع.. نمی دونم 8 سال بعد، مثل 8 سال قبل باز تصمیم می گیریم که بریم گوشهای و تمام دریچه ها رو برومون ببندیم یا نه.. نمی دونم توی 100 سال بعد که دارن این دوران رو به عنوان تاریخ این مملکت می خونن در مورد نسل ما چه طور قضاوت می کنن... امیدوارم منصفانه قضاوت کنن...که خراب کردن یه خونه برای کسی که بیرونش نشسته شاید راحت باشه ولی اگه این خونه سرپناهت باشه ....شاید مدارا کنی

نظرات 2 + ارسال نظر
باشماق شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:31 ب.ظ

البته انتخاب بد از بدتر غیر منصفانه بود
انتخاب اصلح
تمام دنیا همین است یک زمان جمهوری خواهان بر سر کار می آیند و چند سال بعد باز دمکرات ها
البته یکی از علل شکست جلیلی عملکرد های دولت است که ناشی از تحریم های داخلی و خارجی و درگیر شدن در مسائلی بود که نیاز به درگیر شدن نبود
به خاطر همین کسی مثل من که دو بار به ایشان رای دادم این بار ترجیح دادم که ولایتی سر کار بیاید

من هم حرف شما رو میزنم بین بدها اصلح رو انتخاب می کنیم..ناراحتی من اینه که اگه هر کدوم اینها انتخاب بشن به احتمال زیاد 4 یا 8 سال دیگه به اندازه امروز از شرایط ناراضی هستیم.. من نمی گم جلیلی یا روحانی من طرفدار هیچکس نیستم.. ولی نگران این هستم این امیدی که الان تو دلها است سریع ناپدید شه..

مهراوه پنج‌شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:27 ق.ظ

این دفعه با تمامی خطوط این نوشتار موافقم.
ما سالها در صحنه نبودیم و دیده نشدیم. وقتایی که اومدیم مثل 78 مثل 88 مثل امسال دیده شدیم. مردم ما اهل مدارا و سکوتند اما در فرصت مقتضی ضربه میزنند. اونم نه به شکل تونس و مصر...
همان رفتاری که با مغول و اعراب کرد. قرنها سکوت و مدارا و ذره ذره دریچه های کوچک امید را گشودن...
تا ببینیم چی پیش میاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد